Glossary entry (derived from question below)
English term or phrase:
The economic viability of remanufacturing
Persian (Farsi) translation:
مقبولیت اقتصادی بازساخت/بازتولید
Added to glossary by
Zahra Mazaheri
Nov 13, 2018 19:13
5 yrs ago
English term
The economic viability of remanufacturing
English to Persian (Farsi)
Bus/Financial
Management
General
The economic viability of remanufacturing is shown to be significantly affected by the interaction between customer behaviour and strategic decisions of the manufacturer.
Proposed translations
(Persian (Farsi))
Change log
Nov 20, 2018 10:16: Zahra Mazaheri Created KOG entry
Proposed translations
+1
7 mins
Selected
مقبولیت اقتصادی بازساخت/بازتولید
4 KudoZ points awarded for this answer.
11 mins
امکانپذیری اقتصادیِ بازتولید
امکانپذیری اقتصادیِ بازتولید
19 mins
قابلیت سوددهی(اقتصادی) بازسازی
..
20 hrs
(کارایی/کارآمدی اقتصادی (در) تولید مجدد (محصولات
هم به اکانامیک وایبیلیتی اطلاق میشود socio-economic viabilityبر اساس منبعی که در پایین ذکر شده؛
این عبارت درکل یعنی اینکه یک نهاد در انجام یک طرح به چه نسبت سود و زیان بهلحاظ اقتصادی (و نه مالی) دارد و مفهوم آن ناظر بر جنبههای کلیتر مثل میزان اشتغالزایی و حتی اثرات اکولوژیکی و غیره میشود:
Remanufacturing برای آنکه مفهوم
با «بازسازی» یا «بازیافت» و اینها اشتباه نشود (مطابق منبع دوم در پایین) معادل «تولید مجدد» پیشنهاد میشود
*واژه مقبولیت به معنای «پذیرش» یا «وجاهت» است که چندان مناسب نیست
این عبارت درکل یعنی اینکه یک نهاد در انجام یک طرح به چه نسبت سود و زیان بهلحاظ اقتصادی (و نه مالی) دارد و مفهوم آن ناظر بر جنبههای کلیتر مثل میزان اشتغالزایی و حتی اثرات اکولوژیکی و غیره میشود:
Remanufacturing برای آنکه مفهوم
با «بازسازی» یا «بازیافت» و اینها اشتباه نشود (مطابق منبع دوم در پایین) معادل «تولید مجدد» پیشنهاد میشود
*واژه مقبولیت به معنای «پذیرش» یا «وجاهت» است که چندان مناسب نیست
Reference:
https://pppknowledgelab.org/guide/sections/50-assessing-project-feasibility-and-economic-viability
6 days
مقرونبهصرفگی بازتولید
The implied question here is whether or not it is economically possible to remanufacture, and for 'economic possibility', I'd suggest مقرونبهصرفگی as a rather compact equivalent that carries both words.
Something went wrong...