Glossary entry (derived from question below)
Persian (Farsi) term or phrase:
آدم را دق کش کردن
English translation:
to give someone a really hard time, to give someone a lot of grief
Persian (Farsi) term
آدم را دق کش کردن
از رو سنگ می خزم و من هم رو زمین می نشینم. موهای صاف و خرمایی رنگش را به راست شانه زده. چشمان درشتش زیر ابروهای پر پشت و مشکی اش, تیره تر به نظر می رسد. ریش هایش از نرمی در آمده و به زبری می زند. ترکیب صورتش به گونه ای است که در هر حال چهره اش یک جور می نماید, انگار نمی خواهد شادی و غمش را به کسی نشان دهد.
علی خیلی دل نگرونت بود. بچه ها هم منتظرت بودند. می دونستند حتما قبل عملیات برمی گردی, اما علی آروم و قرار نداشت. بالاخره هم مرخصی گرفت و اومد. تا حیدر بود, هر چی التماسش کرد, به اش مرخصی نداد
"می پرسم: "هنوز نیامده؟
می گوید: "نه, یه چند روزیه رفته. همه می گن رفته برا شناسایی منطقه عملیات. جنس اون رو هم که می دونی, اگه کاری هم بکنه, اول آدمو دق کش می کنه. یه بار به علی می گفت مرخصیت جوره, برو ساکت رو ببند. یه بار می گفت نمی شه. یه دفعه دیگه می گفت باید قول بدی دست خالی برنگردی. خلاصه اشک علی رو در آورد. راستی, حیدر وقتی می رفت اون شلوار کردی پلنگیه رو هم با خودش برد. سر همینم بچه ها می گن دیگه این جا برنمی گرده. رفته منطقه عملیات تا بعداً ما هم بریم اون جا"
آدم را دق کش کردن = ?
Thanks.
4 +1 | Give somebody a really hard time | Reza Rahimi |
5 | Killing someone by giving him grief | Narges Ghanbari Velashani |
May 30, 2016 01:11: WJM53 changed "Edited KOG entry" from "<a href="/profile/1528573">WJM53's</a> old entry - "آدم را دق کش کردن"" to ""To give someone a really hard time; to give someone a lot of grief""
Jan 4, 2018 19:38: WJM53 changed "Edited KOG entry" from "<a href="/profile/1528573">WJM53's</a> old entry - "آدم را دق کش کردن"" to ""To give someone a really hard time; to give someone a lot of grief""
Something went wrong...